نوشتن برای دوستان خبرنگاری که دستانشان از نوازشهای قلم پینه بسته ،سخت و دشوار است . ولی آنچه من را واداشت که در حضور صاحبان قلم ، خطوط شکسته ای را حک کنم ، سالهای همنشینی در کنار ژنرالهای فرهنگ و اندیشه است . همانهایکه در شورای تیتر بهترین ها بودند . همانهایکه روزنامه ایران را از "ب" بسم اله تا "پ" پایان خواندنی می کردند و همانهایکه عواملین فروش فخر به فروش نوشته هایشان می کرد . به یاد دارم زمانی که فریدون اسطوریی و یاران شاهنامه ایش فتحی دوباره بر خرمشهر نوشتند و سنگری از عشق را بنا نهادند . مسلسل ها را تبدیل به قلم کردنند همانگونه که پیرشان گفت . و باز به یاد دارم عبدالرسول ، رسالتی دیگر برای روزنامه بازخوانی کرد ، در همه این سالها ما بودیم و افتخار حضور . و تو می دانی روز خبرنگار تنها بهانه ایست که بغض اجازه دهد سالهای بی تو بودن را تحمل کنیم .