دین مبین اسلام احترام فراوانی برای اموات و خاصه پیکر مطهر شهدا قائل می باشد و باب احادیث و روایات متبرکه رسیده از ائمه هدی ع درباره دفن و کفن و محل خاکسپاری وسیع می باشد و محل دفن محترمی بنام قبرستان را به پیروان خود توصیه نموده اند.
چندی است که محل خاکسپاری بدن مطهر شهدای گمنام در ارتفاعات، دانشگاه ها، مساجد، پادگان ها، بیمارستان ها، پارک ها و .... بخشنامه ای گردیده است. تصور چنین است که راه حل مناسبی جهت پراکندن عطر و بوی شهادت و تزریق معنویت به جامعه نمی باشد و مستند به هیچ حدیث و روایتی نیز نبوده و بعضاً حرمتشان هتک گردیده است.
و اما بعد، عصری که ما در آن زندگی می کنیم به عصر اتم و عصر فضا و کامپیوتر شناخته شده می باشد یعنی عصری که بنابر بعضی از قول ها می توان گفت بسیاری از علوم کشف شده و کمتر رازی نامکشوف باقی مانده است. ما در عصری زندگی می کنیم که پیدا کردن استخوان ها و فسیل های جانوران دریایی و خشک زی و تعیین قدمت و عمر چند ده میلیونی آنها در باستان شناسی به اموری سهل و آسان و روزمره تبدیل شده است.
شاهد هستیم که در برخی از مناسبت ها و با تبلیغات وسیع، استخوان های مطهری تشییع می گردند با نام شهدای گمنام.
آیا در این برهه از زمان و با پیشرفت های مختلف در تمام علوم، نهادن نام گمنام حتی بر تکه بسیار کوچکی از یک استخوان می تواند صحیح باشد؟ طبق نظر کارشناسان مربوطه بطور قطع پاسخ منفی است و راه حل در شناسایی DNA آنها می باشد.
خانواده های فراوانی هستند که همچنان چشم انتظار دریافت خبری و یا حتی تکه استخوانی از عزیزان مفقود شده شان در جنگ تحمیلی می باشند و بسیاری از پدران و مادران این عزیزان حسرت به دل و با دستانی خالی از این دنیا رفتند.
تاکید می گردد راه حل در شناسایی DNA کلیه چشم انتظاران عزیز از دست داده در جنگ تحمیلی و مطابقت آنها با DNA کلیه استخوان های مطهر دریافتی از خاک عراق و ایران می باشد.
آیا بالا بودن هزینه و زمان بر بودن این آزمایش ها می تواند دلیل قانع کننده ای بر عدم انجام این تست ها باشد؟ قطعاً خیر.
شاهد طاقت فرسا درد کشیدن خانواده هایی هستیم که با شروع جنگ تحمیلی در سال 59 (قریب به 34 سال پیش) همچنان منتظر و چشم براه دریافت خبری از مفقود شدگانشان هستند و چه هزینه ی بالایی برای این همه انتظار و درد و خون دل خوردن، طبعاً و حتماً هزینه و زمان انجام تست DNA در این مقایسه بسیار اندک خواهد بود.
پس متولیان متفکر و آگاه منبعد قول می دهند که هیچوقت (مگر در موارد خاص) از واژه گمنام بر جنازه ها و استخوان های پاک و مطهر هیچیک از سربازان وطن استفاده نخواهند کرد.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 23 فروردين 1393 ساعت 17:28 |
بازدید : 2389 |
نویسنده :
عباس
| ( نظرات )
|
ما هنوز شهادتی بی درد می طلبیم
غافل از آنکه شهادت را جز به اهل درد نمی دهند
(شهید همت)
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
شنبه 23 فروردين 1393 ساعت 17:26 |
بازدید : 2357 |
نویسنده :
عباس
| ( نظرات )
|
توفیقی حاصل شد تا پس از دو سال و در ایام عید بر خاک گرم و عزیز خرمشهر و شلمچه بوسه بزنیم.
تکرار مشاهده صحنه هایی ملال آور و ظلم هایی مستمر بر این شهر، شهری که بر سر ورودی آن نوشه شده با وضو وارد شوید و خرمشهر جمعیت 36 میلیون نفر، بسیار دردناک است. جای بسی تاسف و نگرانی است که اگر ملاک ما در میزان زیبایی، آبادی وآبادانی، رونق اقتصادی و دهها پارامتر دیگر مقایسه این شهر با زمان قبل از انقلاب بوده باشد. آیا این همان تنها شهر این مملکت است که زمانی دارای شبکه زیر زمینی فاضلاب، تنها بندر کشور با 13 اسکله فعال، انبار مخازن عظیم روغن نباتی کشور و....... بوده است بی شک در فرود ما در این بیغوله آباد برهوت اشتباهی رخ داده است.
به سبب دینی که تاریخ این سرزمین به این شهر مظلوم دارد انتظار می رفت که دارای بالاترین شاخص های رشد در تمام زمینه های فرهنگی، ورزشی، اقتصادی و ..... مانند شهرهای رشد یافته ای همچون اهواز و دزفول و نه شهرهایی همچون دوبی، شارجه باشد ولی پسرفت های تکراری آن و مقایسه آبادانی آن با قبل از انقلاب نشاندهنده یک فاجعه ملی است.
پایتخت نشینان ما که جهت خروج از روزمرگی و جریان یافتن خون در رگ های پاهایشان و فقط در ماه های خنک سال از آن طرف ها در ایام آزاد سازی خرمشهر و هفته دفاع مقدس و تعطیلات عید گذری رد می شوند، چشمان خود را بر حقایق تلخ آن دیار می بندند.
هنگام انتخابات مختلف اینچنین شهرهایی جولانگاه شعارهای زیبا و رنگین احزاب مختلف سیاسی می باشند. هنگام انتخابات ریاست جمهوری بود که در میتینگ انتخاباتی برگزار شده صدای اعتراض و شعارهای ناهمخوان مردم بلند شد که رئیس جمهور جوگیر شده فریاد می زد از حالا به بعد فرماندار شهر عزل و خودم فرماندار شهرتان هستم (بی سواد نمی دانست که یک مسئول در آن واحد نمی تواند داری دو پست دولتی باشد). دو روز بعد همان آش و همان کاسه.
شب جمعه عازم جنت آباد شدیم و مشاهده سیلاب و لجنزاری که قسمت قبور اموات را پوشانده بود بسیار دردآور بود که حکایت از بی صاحبی شهر داشت.
شکی نیست که شهر خرمشهر و مسجد جامع آن سمبل مقاومت وایثار و ویترینی مملو از افتخاراتی غرورانگیز از تاریخ این آب و خاک می باشد. مردمانی که با دستانی خالی قریب به 35 روز با لشکرهای تمام مکانیزه ارتش بعثی به جدالی بیاد ماندنی برخواستند، و این مقاومت ستودنی با سقوط چند ساعتی کشور کویت توسط دیوانگان بعثی قابل مقایسه نیست.
آیا سزاوار چنین شهری است که دستشویی های کثیف مسجد جامع اش پولی باشند؟ آنهم مسجدی که همه ساله پذیرای جمعیت کثیر کاروان های راهیان نور از سراسر کشور می باشد.
در شهر گشتی بزنید و ناشنیده ها را بشنوید و با مردمان خونگرم آن دیار گپی بزنید و بر غربت و مظلومیت پایتخت مقاومت، ایثار، مردانگی و شجاعت خون گریه کنید.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
سه شنبه 13 اسفند 1392 ساعت 9:1 |
بازدید : 2333 |
نویسنده :
داريوش
| ( نظرات )
|
قرارگاه کربلا(گلف) دوم اسفند 1392
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 7 اسفند 1392 ساعت 13:14 |
بازدید : 611 |
نویسنده :
داريوش
| ( نظرات )
|
هنگامی که سپیدی روزگار را بر سرو صورتش میدیدی باورت نمیشد که او همان نوجوان 10ساله ، چه می گویم ! که او بچه ای 10 ساله پیش نبود ، که پاهایش برای اولین بار خاک سنگر را لمس کرد.
راستش را بخواهی بر من سخت است باورش ، چرا که با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست بچه ای 10ساله نوازشهای مادرانه ، حمایت های پدرانه و بازیهای کودکانه را رها کند و در سخت ترین شرایط با مرگ دست و پنجه نرم کند. راستی تو میدانی چرا؟
فرمانده تو خوب یادت هست، او 12 ساله بود که در هتل آبادان در کش و قوس تیر و ترکش و خمپاره ، ملاقاتش کردی . پس تو خوب میدانی چرا او همه آسایش شهر سر سبز رشت را رها کرد و خود را به سرزمین تافته جنوب رساند ، تا خصم دستش به سر سبزی شمال نرسد.
آری می دانم زیر لب زمزمه می کنی او تنها برای ماندگاری عشق آمد . همان عشقی که اینکه بعد گذشت سالها او را هر ساله به وادی سلحشوری مردان خدا می کشاند.
می دانم کنجکاوی که نام و نشان را بدانی . من هم زیاد نمی دانم ، آخر او در نهایت گمنامی ، حتی کوچکنرین خطی مبنی بر حضورش در پشت خاکریز های عاشقی را ندارد. حتی کسی نمی داند او مدتی در اسارت دژخیم بوده است . سعید فرجود را میگویم ، مردی نیک سرشت ، از خطه سر سبز شمال، کسی که میتوان جوانترین رزمنده دوران نامش نهاد. مردی به زلالی رودهای جاری در جنگل های انبوه شمال ، که نام نشانی از میرزا را دارد. گویی زلالی سرزمینش ، در مقابل نهاد پاکش و رفتار پر وقارش سر تعظیم فرود آورده تا او همچنان گمنام در گوشه ای از شهر رشت به معلمی بپرداز و زمزمه های عاشقی را در گوش بچه های امروز و مردان فردا این سرزمین بسراید.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 7 اسفند 1392 ساعت 13:14 |
بازدید : 601 |
نویسنده :
داريوش
| ( نظرات )
|
هنگامی که سپیدی روزگار را بر سرو صورتش میدیدی باورت نمیشد که او همان نوجوان 10ساله ، چه می گویم ! که او بچه ای 10 ساله پیش نبود ، که پاهایش برای اولین بار خاک سنگر را لمس کرد.
راستش را بخواهی بر من سخت است باورش ، چرا که با هیچ عقل و منطقی سازگار نیست بچه ای 10ساله نوازشهای مادرانه ، حمایت های پدرانه و بازیهای کودکانه را رها کند و در سخت ترین شرایط با مرگ دست و پنجه نرم کند. راستی تو میدانی چرا؟
فرمانده تو خوب یادت هست، او 12 ساله بود که در هتل آبادان در کش و قوس تیر و ترکش و خمپاره ، ملاقاتش کردی . پس تو خوب میدانی چرا او همه آسایش شهر سر سبز رشت را رها کرد و خود را به سرزمین تافته جنوب رساند ، تا خصم دستش به سر سبزی شمال نرسد.
آری می دانم زیر لب زمزمه می کنی او تنها برای ماندگاری عشق آمد . همان عشقی که اینکه بعد گذشت سالها او را هر ساله به وادی سلحشوری مردان خدا می کشاند.
می دانم کنجکاوی که نام و نشان را بدانی . من هم زیاد نمی دانم ، آخر او در نهایت گمنامی ، حتی کوچکنرین خطی مبنی بر حضورش در پشت خاکریز های عاشقی را ندارد. حتی کسی نمی داند او مدتی در اسارت دژخیم بوده است . سعید فرجود را میگویم ، مردی نیک سرشت ، از خطه سر سبز شمال، کسی که میتوان جوانترین رزمنده دوران نامش نهاد. مردی به زلالی رودهای جاری در جنگل های انبوه شمال ، که نام نشانی از میرزا را دارد. گویی زلالی سرزمینش ، در مقابل نهاد پاکش و رفتار پر وقارش سر تعظیم فرود آورده تا او همچنان گمنام در گوشه ای از شهر رشت به معلمی بپرداز و زمزمه های عاشقی را در گوش بچه های امروز و مردان فردا این سرزمین بسراید.
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
|
چهار شنبه 7 اسفند 1392 ساعت 12:55 |
بازدید : 3321 |
نویسنده :
داريوش
| ( نظرات )
|
حجت منیری ، کاظم فرامرزی ، محمود مهر پور
اتاق جنگ قرارگاه کربلا(گلف) 02/12/92
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0