دیدگاه فمنیستی از آن طرف بام افتادن است
اگر گذری قابل تعمق در تاریخ تمدن داشته باشیم دلایل نگاه تبعض آمیز به دختران و زنان را در گذر زمان میتوان به وضوع مشاهد کرد . شکی نیست در همه ادوار تاریخ مرد جایگاه والاتری نسبت به زن داشته ، این نگاه تبعض آمیز مختص یک فرهنگ و یا یک کشور خاص نبوده بلکه همه جوامع بشری با شدت و حدت متفاوت ازآن برخوردار بوده اند .
هنگامی که انسانهای نخستین غارهای تاریک و نمور را به مقصد کنارهای رودخانه ترک میکنند نیاز به تولید مواد اولیه ، جهت ادامه حیات احساس می شود . از میان ابزار های تولید نیروی انسانی شاخص ترین و اصلی ترین عامل تولید بشمار میرود . مرد به لحاظ قدرت جسمانی فوق العاده نسبت به زن در امر تولید جایگاه ویژه ای پیدا می کند . همچنین قدرت جنگ آوری مرد عاملی دیگر است که در دنیای توحش ، نگاه ویژه تری بدان شود . بنابراین تولد یک نوزاد پسر بدان معنا بوده که اصلی ترین عامل تولید در اختیار خانواده گذاشته شده است . طبیعی است در اینگونه شرایط که مرد تولید کنند و دفاع کننده در مقابل هجوم دشمن است و زن صرفاً مصرف کننده تولید است ، جایگاه مرد بمراتب والاتر و عزیز تر از زن بوده و باز طبیعی است که صاحبان قدرت که همانا مردان باشند تصمیم گیرنده های همه اداور تاریخ بوده اند . ولی انکار این موضوع ظلمی مضاعف در حق زنان است که پرورش دهنده ابزار اصلی تولید و جنگ آوری همانا زنان هستند .
نیاز به داشتن فرزند پسر در خانواده ها رفته رفته به افراطی غیر قابل باور تبدیل شده به طوری که فجیح ترین ظلم ها در حق دختران را در طول تاریخ شاهد هستیم .
زنده بگور کردن دختران در شبه جزیره عربستان از حافظه تاریخی بشریت هرگز پاک نمی شود.
همزمان با انقلاب صنعتی در جوامع غربی و جایگزین شدن ماشین های قدرتمند ساخته فکر بشر و گاهاً ساخته فکر زنانی که در همه ادوار تاریخ نادیده گرفته میشدنند ، بجای نیرو انسانی مردان ، معادلات را رفته رفته تغییر داد . حالا دیگر تفکر مردان و یا زنان در طراحی ماشینها ارزشمند بوده تا قدرت جسمانی مردان . در همین زمان تفکر نوظهور فمنیستی پا به عرصه اجتماعی می گذارد و داد خواهی ظلم های تاریخی را دارد ، که شاید مردان مترقی امروز کوچکترین سهمی درآن نداشته و حتی خود از منتقدین سر سخت آن هستند . هنوز که هنوز است حتی در بین خانواده های به ظاهر مترقی و مدرن نگاه های تبعض آمیز به دختران وجود دارد ، به طوری که اگر همان خانواده صاحب فرزند دختری شود ، به سختی ناراحتی خود را از دید عموم پنهان می کند . و بارها بارها به امید داشتن پسر خود و همسر را به زحمت می اندازد ، این نوع رفتارها حاصل پس مانده های همان دیدگاه پیشین است . ما امروز شاهد هستیم که حافظه تاریخی زنان فمنیست ، به طور غیر قابل باوری ، از نارواهایی که در حق زنان نسلهای پیشین تا هزاره های قبل از میلاد شده ، متراکم است ، حاصل این تراکم ، انرژی فوق العاده ای است که ذهن زنان امروز را به خود مشغول کرده . بنابراین اگر این نیروی عظیم متراکم شده بدرستی آزاد نشود بطور یقین فاجعه ای به بار می آورد که هزینه های آن به مراتب بیشتر از نگاه پیشین به جماعت نسوان است . مواظب باشیم با ایجاد نگاهی مخرب تر، از آنسوی بام سقوط نکنیم .
داریوش صارمی
21/06/91